فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Foul Play

ˈfaʊlˈpleɪ faʊlpleɪ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • noun phrase
    حقه، کار نادرست، (مجازاً) قتل، آدمکشی
    • - The police suspected a possible foul play.
    • - پلیس مشکوک شد که ممکن است جنایتی در کار باشد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد foul play

  1. noun treacherous action
    Synonyms: bad deed, corruption, crime, cruel act, dirty trick, dirty work, felony, fraud, funny business, lawbreaking, murder, violence, wrong

ارجاع به لغت foul play

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «foul play» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/foul play

لغات نزدیک foul play

پیشنهاد بهبود معانی